به گزارش راهبرد معاصر؛جنگ سوریه پس از 6 سال، به نظر می رسد که به روزهای پایانی خود نزدیک می شود. سال 2011 و زمانی که جنگ سوریه آغاز شد، هیچکس گمان نمی کرد که 6 سال بعد، نتیجه جنگ این چنین شود. در آن برهه، ارتش سوریه یارای مقابله با گروه های مسلح تکفیری شامل ارتش آزاد و النصره را نداشت و گام به گام به عقب می رفت. اوضاع برای دولت سوریه چنان بغرنج شده بود که حتی وزیر دفاع سوریه به همراه رئیس دستگاه اطلاعاتی این کشور 28 تیر 1391 ترور شدند و ساختمان امنیت ملی برای چند ساعت به سیطره تروریست ها در آمده بود. در این زمان، دولت سوریه تنها جمهوری اسلامی ایران و حزب الله را تمام قد پشت خود می دید و تمامی دولت های دیگر یا به طرفداری از تروریست ها قد علم کرده بودند و یا مانند سوریه به حمایت سیاسی بسنده کردند. پس از کش و قوس های فراوان اما امروز، بیش از نیمی از خاک سوریه در اختیاز دولت است، نزدیک به 5% خاک سوریه در کنترل گروه های تروریستی ارتش آزاد، جبهه النصره و داعش و 40% در اختیار گروه های کردی است. جهت شناخت بهتر عرصه نیاز است تا بازیگران فعال در جنگ سوریه را بشناسیم.
بازیگران فعال در جنگ سوریه
دولت سوریه: بشار اسد، رئیس جمهور سوریه به محض در دست گرفتن قدرت در سال 2001، فضای سیاسی را برای مخالفان باز کرد و به آن ها فرصت داد تا فعالیت های خود را از سر گیرند. این اقدام بشار اسد در آن روز توسط بی بی سی "بهار دمشق" نام گرفت و در نتیجه آن گروه های مخالف دولت گردهمایی هایی تشکیل دادند که بزرگترین آن ها در دمشق در سال 2004 روی داد و در نشست پایانی آن بیانیه ای توسط گروه های مخالف صادر شد که به "اعلامیه دمشق" معروف است. در این اعلامیه بر تمامیت ارضی دولت سوریه تاکید شده بود و "اصلاح حکومت" یکی از مطالبات اصلی شرکت کنندگان بود. اما با گذشت زمان، دولت سوریه نسبت به برخی از گروه های معارض سوء ظن پیدا کرد چراکه به شواهدی دست یافته بود که نشان می داد آن ها با اسرائیل در ارتباط هستند. بنابراین فضا را تا حد زیادی بست. در سال 2011 و متعاقب خیزش های جهان عرب، بشار اسد در گام های اولیه اقدام خاصی صورت نداد تا آن که درگیری هایی در جای جای کشور روی داد و زمینه برای بی ثباتی و فوران گروه های تروریستی فراهم شد. در نتیجه این امر، شهرهای مختلف سوریه از کنترل دولت خارج شد و حتی دمشق هم در چند قدمی سقوط قرار گرفت. دولت سوریه به دلیل ناکارآمدی بدنه ارتش و خیانت های بسیار، نتوانسته بود چندان مقاومتی در مقابل تروریست ها بکند از همین رو از ایران کمک خواست. با کمک های ایران و روسیه، بشار اسد توانست اوضاع را به سوی آرامش ببرد و همزمان اصلاحات سیاسی شامل اصلاح قانون اساسی و برگزاری انتخابات رقابتی برای منصب ریاست جمهور انجام دهد. انتخاباتی که سال 2014 با حضور ناظران بین المللی انجام شد و بشار اسد با حدود 60% رای مثبت تمام واجدین شرایط رای دادن، رئیس جمهور شد. اکنون دولت سوریه موضع بالا را دارد و در مذاکرات ژنو حاضر نیست با هیئت معارضان رو در رو صحبت کند و به لحاظ قدرت دیپلماتیک، احساس عزت می کند.
روسیه: پوتین از اوایل شروع درگیری ها حامی سیاسی روسیه بود. مسکو بارها قطعنامه های ضد سوری را در شورای امنیت وتو کرد و مخالفت صریح خود با کاربرد زور علیه دمشق را اعلام می کرد. در اواخر سال 2015 و با ملاقات سردار سلیمانی با پوتین، سیاست روسیه در قبال بحران سوریه وارد فاز تازه ای شد و عملیات نظامی را کلید زد. روسیه با فراهم آوردن پوشش هوایی برای نیروهای سوری و متحدان، توازن ایجاد شده در جبهه ها را به نفع محور مقاومت به هم زد. البته نباید از یاد برد که روسیه به شکل کامل خود را در محور مقاومت نمی بیند و این امر بارها در طول تاریخ جنگ سوریه دیده شده است. به عنوان مثال، روسیه چندین بار به صورت یکجانبه و بدون هماهنگی با دولت سوریه، با امریکا توافقاتی بر سر آتش بس انجام داده است و یا با وجود حمایت های عربستان از تروریست ها در سوریه، استقبال گرمی از مقامات این کشور به عمل آورد. اما به طور کلی باید گفت که حضور روسیه عامل مهمی در تقویت محور مقاومت در سوریه بوده است. اکنون دولت روسیه قصد دارد نیروهای خود را در سوریه کاهش دهد و بنظر می رسد حاضر شده به ترکیه امتیازاتی دهد (شامل سکوت در مقابل ورود نیروهای ترک به ادلب و عفرین). از سوی دیگر، روسیه در تلاش است برای دوره پس از جنگ، فاز سیاسی حل اختلافات را در دست بگیرد و از این رو، با هماهنگی ترکیه و ایران، مذاکرات سوچی را مطرح کرده که طی آن، مخالفان سوری با هیئت مذاکره کننده دولتشان، رو در رو مذاکره خواهند کرد. گرچه کرملین تا حد زیادی طرفدار دولت قانونی سوریه است ولی تا حدودی در جهت تحبیب مخالفان هم کوشیده. به عنوان مثال، یک گروه از مخالفان سوری که به "تریبون مسکو" شهرت دارند، با حمایت روسیه فعالیت می کنند و البته مواضع نرم تری هم نسبت به مسائل دارند.
امریکا: واشنگتن همواره از وجود دولتی در سوریه که طرفدار حزب الله و ایران باشد ناراضی بود و از همین رو، بسیار تلاش کرد تا به هر طریق ممکن بشار اسد را بر اندازد. کاخ سفید در اوایل بحران، تروریست ها را گروه هایی می خواند که برای احقاق حقشان در مقابل "دیکتاتوری بشار اسد" قیام کرده اند. در این دوره، واشنگتن سیل کمک های مالی و تسلیحاتی خود را به تروریست های ارتش آزاد اعطا می کرد و چشم خود را بر روی جنایات این گروه می بست (بسیاری معتقدند که ارتش آزاد دموکراتیک است حال آن که اقدام مشهور به دندان کشیدن قلب سرباز سوری توسط یکی از اعضای این گروه انجام شده بود و ارتش آزاد هرگز تلاشی برای مجازات او نکرد). کمی بعد و با قدرت گرفتن گروه تروریستی جبهه النصره، ایالات متحده کمک های پنهانی خود را به این گروه ارسال داشت و سپس به داعش کمک رساند. سفیر امریکا در دمشق حتی خود را در اوج درگیری ها به حماه رساند و مک کین یک بار به صورت غیر قانونی وارد خاک سوریه شد و با تروریست ها دیدار کرد. امریکا در چند مرحله کوشید با وارد آوردن ضربه به ارتش سوریه از طریق حمله هوایی و موشکی به تروریست ها کمک کند. این ضربات قرار بود به بهانه استفاده از سلاح شیمیایی توسط بشار اسد انجام شود که البته جز در یک مورد، هرگز انجام نشد. واشنگتن با مشاهده بد نامی گروه های ضد بشار اسد و ناتوانی آن ها در مقابل محور مقاومت، نیروهای نظامی خود را به کردستان سوریه اعزام کرد و بر تعداد آن ها افزود. تعداد آن ها اکنون نزدیک به 8 هزار نفر برآورد می شود. امریکا قصد دارد با تکیه بر نیروهای کرد 40% از خاک سوریه را گرو نگه دارد اما به این نتیجه رسیده که در براندازی حکومت سوریه شکست خورده در نتیجه مانند گذشته از رفتن بشار اسد حرف نمی زند و برخلاف گذشته حاضر شده حضور اسد در انتخابات سوریه را بپذیرد.
ایران: جمهوری اسلامی ایران از ابتدای درگرفتن بحران، تمام قد پشت دولت سوریه ایستاد و این دولت را برای اعمال اصلاحات سیاسی راهنمایی کرد. در فاز نظامی، ایران مستشاران نظامی خود را به سوریه فرستاد و ضمن وارد کردن حزب الله به جنگ با تروریسم بین المللی، به ارتش سوریه در ایجاد بسیج مردمی "جیش الوطنی" کمک کرد. همچنین گروه هایی نظیر فاطمیون هم برای کمک به محور مقاومت در جنگ با تروریسم تحت حمایت غرب و محور ریاض راه اندازی شد. با حمایت های ایران، اکنون دولت سوریه توانسته ورق جنگ را به کلی باز گرداند و رئیس جمهور سوریه که روزی همه او را رفتنی می دانستند، در منصب خود باقیست.
رژیم صهیونیستی: تل آویو همواره خواهان براندازی دولت دمشق بوده و از این رو، با خیزش تروریست ها بیش از همه طرف ها احساس خشنودی می کرد. البته نتانیاهو هرگز حاضر نشد به طرفداری از ترویست ها اعتراف کند. او در یک نطق تلویزیونی پیرامون موضع خود در رابطه با جنگ سوریه ادعا کرده بود: وقتی دو طرفی که شما از آن ها خوشتان نمی آید در حال جنگ با هم هستند، بگذارید بجنگند؛ این برای شما بهتر است. اما رژیم صهیونیستی بارها مجروحان گروه های تروریستی مستقر در جنوب این کشور را به بیمارستان های خود برده و مداوا کرده بود. همچنین این رژیم بارها حملات هوایی ضد مواضع گروه های مقاومت در داخل خاک سوریه انجام داد. اکنون تل آویو به هیچ عنوان از نتیجه جنگ راضی نیست چون نه تنها بشار اسد، دشمن خونی صهیونیست ها و یار دیرینه حزب الله همچنان در قدرت است، بلکه مواضع حزب الله و ایران در مرزهای فلسطین اشغالی گسترده تر شده در نتیجه در صورت وقوع جنگ، آسیب پذیری صهیونیست ها بالا تر خواهد رفت. تنها امید نتانیاهو به روسیه است تا نفوذ ایران را در مرزهای فلسطین اشغالی محدود کند. امری که به نظر می رسد روسیه چندان تمایلی به آن ندارد.
· داعش: بزرگترین گروه تروریستی تاریخ، که روزی نزدیک به 60% خاک سوریه را اشغال کرده بود، اکنون تقریبا به کلی شکست خورده و مناطق تحت اشغالش میان دولت سوریه و نیروهای کرد تقسیم شده اند. داعش با حمایت های مالی و تسلیحاتی ترکیه، امریکا و محور ریاض رشد کرده بود ولی به موازات پیشروی های محور مقاومت شکست خورد و اکنون بازیگر قابل توجهی در عرصه میدانی سوریه نیست.
جبهه النصره: این گروه که به تازگی از القاعده جدا شده، با همراهی گروه هایی دیگر در استان ادلب و بخش هایی از استان حماه مستقر است. به طور کلی اگر ترکیه از آن حمایت نکند امیدی برای مقابله با دولت سوریه نخواهد داشت.
ارتش آزاد: تروریست هایی که در اوایل بحران دولت های ضد سوری سعی داشتند آن ها را دموکراسی خواه معرفی کنند به دلیل خشونت هایی که به خرج دادند، هرگز نتوانستند پشتیبانی ملت سوریه را بدست آورند در نتیجه ناچار شدند عرصه را به جبهه النصره و داعش تقدیم کنند. ناکارآمدی ارتش آزاد بدان حد بود که حتی فرانسه هم پس از مدتی از کمک به آن ها دریغ ورزید.
ترکیه: دولت اردوغان در اوایل بحران گمان می کرد بشار اسد دو ماهه کنار زده خواهد شد و کمک های زیادی را از تروریست ها به عمل آورد. ترکیه به دلیل همین حمایت ها تا مرز تقابل مستقیم با روسیه پیش رفت و یک جنگنده روس را سرنگون کرد. واکنش جدی پوتین در مقابل این اقدام ترکیه در کنار عدم اقدام جدی غرب و محور ریاض برای دفاع از او، باعث شد آنکارا خود را ناتوان ببیند و وارد محور ایران و روسیه شود. ترکیه اکنون باقی ماندن بشار اسد در قدرت را می پذیرد ولی همزمان نگران مسئله کردهای سوری است و خواهان اشغال بخش های شمالی سوریه نیز هست. اکنون ترکیه با هماهنگی روسیه و ایران، وارد بخش هایی از ادلب و استان های شمالی شده و همچنان از برخی شاخه های گروه های تروریستی سوری حمایت می کند ولی همانند گذشته، قدرت ایفای نقش ندارد.
محور ریاض: دولت های عربی که اکنون به سوی ائتلاف با اسرائیل پیش می روند، هرگز از دولت مستقل سوریه دل خوشی نداشتند و میلیارد ها دلار برای براندازی آن خرج کردند و تروریست های خود را به خاک این کشور فرستادند ولی اکنون با پیشروی های محور مقاومت بر آن ها نیز مسجل شده که توان رسیدن به اهداف خود را ندارند در ننتیجه می کوشند در فاز سیاسی با حمایت از هیئت معارضان به هدف خود برسند. معارضان سوری در ریاض اعلام کردند که در دوره انتقالی بشار اسد باید از قدرت کنار گیرد و حق شرکت در انتخابات را نخواهد داشت.
سوریه پس از شکست داعش
دولت سوریه اکنون مسرور از شکست داعش است و آماده است در راستای اصلاحات سیاسی گام بردارد. در راه رسیدن به این هدف، دو مسیر وجود دارد یکی ژنو که با حمایت سازمان ملل و هیئت معارضان در جریان است و دیگری سوچی که تحت هدایت روسیه پیش میرود. اکنون مذاکرات ژنو با دست بالای دولت سوریه پیش می رود و نماینده سازمان ملل هم به هیئت معارضان گفته که باید سقف مطالبات خود را پایین بیاورند ولی به نظر می رسد دولت سوریه قصد ندارد که در مذاکرات ژنو با امتیاز دهی به حامیان تروریست ها کار را تمام کند بلکه می خواهد با کشاندن مذاکرات به سوچی و اعمال قدرت حداکثری، معارضان را ناچار به قبول حضور بشار اسد در انتخابات آتی کند. به هر صورت، حالا که روسیه در حال کم کردن تعداد نیروهایش در خاک سوریه است، ایران و حزب الله، بزرگترین بازیگران غیر سوری نظامی در خاک سوریه خواهند بود که در مرحله بازسازی این کشور کمک خواهند کرد.
مشکلات پیش روی سوریه پسا داعش
حمایت های محور ریاض از معارضان: سعودی ها با حمایت های خود باعث می شوند که معارضان زیاده خواهی کنند و این مسئله رسیدن به توافق را مشکل می کند.
زیاده خواهی های آنکارا: ترکیه با اشغال ادلب و بخش های شمالی خاک سوریه، باعث می شود تا سوریه در معرض تجزیه قرار بگیرد. به طور کلی اردوغان سیاست های بسیار خصمانه ای ضد دولت اسد دارد و این مسئله باعث بالا رفتن احتمال تنش در سوریه پسا داعش خواهد بود.
حملات رژیم صهیونیستی: تل آویو تاکید دارد که در سوریه نیروهای ایرانی و حزب الله نباید حضور داشته باشند و از همین رو حملا هوایی به خاک این کشور می کند. این یکی یاز مشکلات خواهد بود.
بازسازی های سوریه: به نظر می رسد که بازسازی های سوریه پس از جنگ، با محوریت روسیه-چین-ایران انجام شود و از این رو، می توان گفت سوریه برای بازسازی می تواند کمبود منابع را تا حدودی با تکیه بر همین طرف ها جبران کند ولی هزینه جنگ سوریه بسیار بالاست. اگر بازسازی به درستی انجام نگیرد فقط در جامعه سوری رشد خواهد کرد و این موضوع باعث افزایش گرایش به گروه های تروریستی تحت حمایت عربستان خواهد شد.
مسئله کردی: امریکا از کردها حمایت می کند تا در مقابل دولت سوریه بایستند و همین حمایت ها باعث می شود در جبهه کردی احساس قوت شکل گیرد و دست یابی به توافق سخت تر شود. احتمال دارد که کردها حاضر نشوند مناطق تحت سیطره خود را که شامل بزرگترین چاه های نفت و گاز سوریه می شود تحویل دهند و این یکی از معضلات خواهد بود.